شبح عاشق صدا و خودِ خواننده اُپراست. قسمت عمده کتاب اصلی و بخش زیادی از قصه به شرح حضور اریک، همان مرد نقابدار، در ساختمان اُپرا پرداخته است.
خانم سوزان کی، نویسنده بریتانیایی متولد ۱۹۵۲ که شهرت اصلیاش را بابت نوشتن و در واقع بسط و گسترشدادن قصه اریک دارد، «شبح اُپرای پاریس» را بر پایه رمان اصلی «فانتوم»، طی تحقیقات بسیاری در سال ۱۹۹۰ نوشت. این رمان در واقع بازآفرینی گسترده، روانشناسانه، عمیق و انسانی شخصیت «اریک» یا همان شبح اُپرا است. گاستون لورو در داستان اصلی بیشتر به جنبههای تاریک و ترسناک و جنبههای معمایی اریک تمرکز دارد اما خانم سوزان کی در رمان «شبح اُپرای پاریس» به بررسی ریشههای روانی و اجتماعی رفتارهای اریک پرداخته است.
رمان در قالب هفت بخش روایت میشود که هرکدام حاوی دیدگاهها و نظرگاههای مخصوص یه شخصیت است؛ مادلن (مادر اریک)، اریک در سالهای ۱۸۴۳-۱۸۴۰، یک استاد سنگتراش ایتالیایی بهنام جیووانی، نادر، اریک در سالهای ۱۸۸۱-۱۸۵۶، کریستین و اریک، و رائول.
بخش مربوط به نادر که در نسخه اصلی کتاب تنها با عنوان «پارسی» از او یادشده، از جذابترین بخشها برای خواننده ایرانی است، چرا که در این فصل از رمان شخصیت اریک به طریقی گذارش به ایران زمان ناصرالدینشاه و وزارت امیرکبیر میافتد. اریک پس از ترک فرانسه به طریقی راهی ایران میشود. در ایران استعداد اریک در معماری مورد توجه دربار قاجار قرار میگیرد، ولی از وجهه تاریک هنر او برای معماری تالارهای شکنجه استفاده میشود. شخصیت نادر نیز شخصیت درخور توجهی است؛ او کسی است که مقام مهمی در دربار دارد و کمکم رابطهای دوستانه با اریک برقرار میکند. او کسی است که هوش سرشار و هنر اریک و نیز وجهه تاریک روح او را کشف و درک میکند. نادر بدون اینکه به تحقیر اریک بپردازد به اریک کمک میکند تا درون تاریکش تماما و کاملا او را دربرنگیرد. در واقع بخشهای مربوط به ایران و دوستی با نادر قسمتهایی است که از فرورفتن کامل اریک در تاریکی جلوگیری میکند. بهاینترتیب ساختار رمان چندصدایی است و این چندصدایی درِ جهانی را برای خواننده میگشاید که از طریق آن میتوان به ابعاد مختلف و متنوع شخصیت اریک پی برد و گاهی برای او دل سوزاند و گاهی از شدت تاریکی دنیای ترسناک و طردشدهاش ترسید.
کار درخشان سوزان کی این است که با تحقیقات گسترده و دقیق در مورد اُپرای پاریس و نیز در مورد بخشهای مربوط به ایران و نیز با تکیه بر نسخه اصلی و اجراهای متعدد از اثر، تصویری چندلایه از اریک ارائه کرده است. او با ترکیب عناصر اولیه و با تزریق المانهای تازه، شخصیت اریک را از حالت دستنیافتنی، ترسناکی مطلق و شبحگونه به حالتی انسانی و قابلدرک تبدیل کرده است.
موضوعات اصلی و بنیادین رمان، تنهایی عمیق، طردشدگی، جستوجوی هویت و معنای اصلی عشق است با عبور از دالانهای تاریخ و جغرافیا در سطح جهانی.
رمان با ترجمه روان و درخور خانم ملیحه محمدی و از سوی نشر چشمه در بازار کتاب منتشر شده است.
بخشی از رمان
«ساختمان اپرا تمام زندگی مرا بلعیده بود. قبل از سپیدهدم به زمین ساختمانی میآمدم و قبل از نیمهشب به زحمت آنجا را ترک میکردم و هرچه زمان میگذشت ترک آنجا اصولا برایم مشکلتر میشد. هنگامی که زمستان سخت در ماههای ژانویه و فوریه تعطیل کار سنگتراشی را بهدلیل یخبندان اجتنابناپذیر ساخت، من مانند روح سرگردان در ساختمانی که رو به رشد داشت، پرسه میزدم. غالبا در سردابهها ناپدید میشدم تا تغییرات عجیبی را به اجرا درآورم که خودم قادر به توضیح درباره هدف این تغییرات نبودم. دهلیزهای مخفیای که هیچکس نباید از آن اطلاع داشته باشد، دریچههای نامرئی کف اتاق رضایت کامل مرا فراهم میکردند، زیرا بهاین وسیله مهر نامرئی خود را بر این ساختمان زده بودم. شاید هم اثر فکر مزاحم خود را بر روی آنها باقی گذاشته بودم. برای چیزی که حتی در نظر خودم هم رفتاری مطلقا عجیب بود، هیچ توضیح دیگری نمیتوانست وجود داشته باشد.»